قانـــع نمیشــدم
از روحهای بزرگ نوشتم. یکی از آنها «غــاده جابر»، دختر بیحجاب و مرفه دیروز لبنانی است. او که سرانجام نامش این شد: «غــاده چمـران»، میگوید:
«همیشه مینوشتم که هنوز دریای صور، هر ذره از خاک جبل عامل صدای ابوذر را به من میرساند. این صدا در وجودم بود. حس می کردم باید بروم، باید برسم آنجا، ولی کسی نبود دستم را بگیرد، «مصطفی» این دست بود، او میتوانست دست مرا بگیرد و از این ظلمات، از روزمرگی بکشد بیرون. قانع نمیشدم که مثل میلیونها مردم ازدواج کنم، زندگی کنم و ... دنبال مردی مثل مصطفی میگشتم، یک روح بزرگ.» (نیمه پنهان ماه، ج1، ص19)
مـن، تــو، او
نویسنده: قدیانی
سه شنبه، 31 مرداد 1385، ساعت 7:41
سلام ...
یه سوال، شما که طلبه علوم دینی هستید، واقعا در متون دینی ما ]در شکلگیری شخصیت[ به کدوم اولویت داده شده، ذات و سرشت و وراثت و ژنتیک یا تربیت و محیط و خودسازی؟ ... .
□
چرا شخصیت آدمها این قدر با هم متفاوته؟ چرا یکی دنیاش کوچیکه و یکی بزرگ؟ چه طوری میشه شخصیت یه نفر رو شناخت؟ اصلا شخصیت یعنی چی و چه طوری تغییر می کنه؟
□
شخصیت یعنی «مجموعهای از صفات ذاتی و اکتسابی آدمی که در رفتار او نمایان میشود.»
یکی از راحتترین راهها برای شناخت شخصیت یه نفر، توجه کردن به «علاقه»های اونه، اینکه ببینیم چه کتابهایی میخونه، اصلا میخونه؟، چه وبلاگهایی رو دوست داره، به چه آهنگهایی علاقه داره، چه سرگرمیهایی رو انتخاب میکنه، بزرگترین آرزوهاش چیه، شخصیت مورد علاقهاش کیه، چه جور فیلمهایی رو میبینه و ... . به همین راحتی میشه تا حد زیادی انسانهارو شناخت.
□
شخصیت من و تو ناشی از چهار تا عامله: «تربیت»، «محیط»، «وراثت» و «تغذیه (حلال، شبههناک، حرام)».توی این یادداشت به دو مورد اول اشاره میکنم:
1. تربیـت؛
این عامل به حدی مهمه که میتونه تاثیر اون سه تای دیگه رو کمرنگ کنه. نمونههاش تو تاریخ کم نیست. مثلا پسر یزید، شیعه شد! آخرش هم در راه دفاع از اهلبیت ـ علیهم السلام ـ به شهادت رسید! با این که از نظر «محیط» و «وراثت» و «تغذیه» در بدترین وضعیت بود، اما یه استاد شیعه داشت.
میگن تربیت بر عهده والدین و اساتید آدمه، اما من فکر میکنم باید مهمترین عامل تربیتی رو «خودتربیتی» بدونیم، منظورم اینه که خود آدمها، یعنی خود من و تو پاشیم و برای تغییر شخصیت و دنیای خودمون دست به کار بشیم و منتظر هیچکس هم نمونیم.
- چه طوری؟
«جان لاک»، فیلسوف مشهور، میگه:با «مطالعه» و «تفکر». مطالعه مهمترین عامل موثر در شخصیت هر انسانی است.
در مطالعه باید به دو نکته دقت کرد:
الف. نچسب میشی؛
«جمال میرصادقی»، داستان نویس برجسته معاصر، در مقدمه کتاب «روشنان» میگه:«ذهنیت آدمی همچون رایانه عمل میکند، هرچه به او ارائه دهی، همان را به تو باز میگرداند، این کلید درک موفقیت در هر کاری است، مثلا اگر شعر زیاد بخوانی ذهنیت شاعرانه پیدا میکنی و نوشتههایت شعرگونه میشود و اگر با داستان بیشتر سر و کار داشته باشی ... »
از اونجایی که شخصیت و تفکر یه جوون هنوز در حال تغییر و پارتیشن بندیه، هر نوع مطالعهای میتونه در شکلگیری قالب ذهنی اون موثر باشه. یکی از بدترین نوع مطالعات که تاثیر زیادی در تخریب شخصیت داره، مطالعه زیاد مطالب عشقیه که یکی از ضررهای اون تبدیل شدن به یه موجود به شدت رومانتیکه. این جور مطالعات ضررش برای پسرها بیشتره، میدونی چرا؟ چون میگن هیچ چیز برای یه دختر نچسبتر از دیدن یه پسر به شدت رومانتیک نیست!
گوش کردن زیاد به «موسیقیهای عاشقانه» هم میتونه تاثیری مشابه داشته باشه.
ب. فقط کتاب؛
استاد بزرگواری میگفت:«الان زمان کتابخوانی شما است، مطالعات اینرنتی شما را سطحی میکند.»
2. محیـط؛
در بین عوامل محیطی، دوستانمون نقش زیادی در شخصیت ما دارن. «المرء علی دین خلیله»: شخصیت هر انسانی مطابق دوستش است. این رو پیامبر اعظم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرموده.
بعضی وقتها آدم به خاطر ارتباط با دوستان بیاندیشهای که به پستترین لذتها اکتفا میکنن، به جایی میرسه که خودش هم فکرش رو نمیکرد.
تاثیر دوستان به حدیه که میگن اگه میخوای ببینی یه آدم چه جوریه، دوستاش رو ببین. (دومین راه برای شناخت شخصیت آدمها) مثلا وقتی میبینی یه جوون داره با کسایی میگرده که سطح فکریشون پایینه، مطمئن باش که اون هم فکرش تعطیله و الا چطور ممکنه یه نفر با رشد عقلی بالا دنبال یه دستهای راه بیافته که دنیای بچگانهای دارن.
از اون طرف هم وقتی میبینی یه جوون دوستایی داره که اهل فکر و اندیشه هستن، میتونی مطمئن باشی که با جوونی طرف هستی که روح بزرگی داره.
یه استثنا؛ بعضی وقتها معاشرت یه نفر با کسایی که سطح فکریشون پایینه به خاطر مشابهتشون نیست، به خاطر اینه که ... توضیح میدم.
اذان ظهر شد. همراه یکی از دوستام رفتیم مسجد. (چون مدت زیادیه که این طرفا نمیاد، راحت میشه غیبتش رو کرد) هنوز امام جماعت نیومده بود و هیچکس هم به ما دو تا تعارف نکرد، عجب روزگاری شدهها! داشتیم صحبت میکردیم، میگفت:«میشه با کسایی که خیلی هم علیه السلام نیستن ارتباط داشت، به خاطر اینکه اونا راه رو گم نکنن.»
به نظر شما این حرف منطقیه؟ بر فرض درست بودن، میشه این نسخه رو برای همه پیچید؟
من فکر میکنم که این حرف کاملا منطقی و درسته. اون دوست و افرادی مثل اون هم، این قدر روحشون بزرگ هست که مثل آدمهای ضعیفالنفس تحت تاثیر وسوسهها قرار نگیرن، شهامت «نه»گفتن رو داشته باشن و مثلا پا نشن دنبال اونها برن پارتی، اونقدر مذهبشون اصیل هست که بتونن پای اعتقاداتشون وایسن و جلوی آدمهای غافل کم نیارن، بلکه بهشون بگن که این وضعیت خفتآور شایسته اونها به عنوان یک انسان نیست.
اما خیلیهای دیگه واقعا این کاره نیستن، هنوز براشون زوده، اونا اگه الان بخوان برن به کسی کمک کنن که راه رو گم نکنه خودشون هم گم میشن، اون وقت باید دنبال یه نفر بگردن که بیاد اونا رو پیدا کنه.
البته همون دستهای هم که میرن تا بقیه رو با لذتهای بزرگتری آشنا کنن، یه زمونی میرسه که دیگه بودنشون با اون روحهای کوچیک بیفایده است و باید ... بقیهاش رو از زبون خود خدا بشنوین:
«ذَرهـُم فـی خـَوضــهـم یلـعبـــون» (انعام،91)
«ای رسول، آن غافلان را رها ساز تا با سرگرمیهایشان مشغول بازی باشند.»
سلام ..من چند تا سوال دارم ميخواستم اگرممکنه کمکم کنيد ۱ حکم روزه ی سکوت چيه؟ وچه طور؟ ۲ چرا بعضی از اعتقاداتی که ماداریم در ما کمرنگ میشه طوری که حتی ممکنه محو بشه ؟۳ چرا طعم لذات عقلی یا معنوی در ما برای مدت کمی باقی است چه طور میشه این حس قشنگ رو دائمی کرد مثلا گاهی ادما به هر دلیلی وجود خدارو یه جور دیگه در خودشون احساس میکنن ولی بعد از یه مدت کم رنگ می شه ...البته شاید من فقط اینطوری باشم نمی دونم ۴ چرا ادمی که براساس نوشته های شما حس میکنه روح بزرگی داره ولی چرا چرا گاهی کاری میکنه که این روح بزرگ راضی نیست و بعد عذاب وجدان یا به عبارتی نارضایتی در بر داره ؟چه کار کنیم که همیشه این روح بزرگ بزرگ بمونه اگر جواب بدید ممنون میشم البته شما دومین نفری هستید که این سوالات رو از من می شنوید امیدوارم شما منو بی جواب نذارید (البته نفر اول جواب ها رو موکول کردبه هفته های بعد )ممنونم .
سلام سلام ................................................... سير در دنيای معنا بی زمان و بی مکان وصل در عين جدايی زندگی با جان جان .................................................... *****((( زندگی با جان جان )))***** .................................................... من آپم اگه ببينمت خوشحال ميشم
دعای شب نیمه شعبان اللهم بحق لیلتنا هذه و مولودها وحجتک و موعودها خدایا به حق این شب ما و مولود ان و حجت تو و ان کس که مارا وعده دادهشده است. التی قرنت الی فضلامتمت کلمتک صدقا و عدلا همان که برتری دارد بر تمام بر ترها پس کامل گردید کلمه تو به راستی و عدالت اللهم فصل علی خاتمهم و قائمهم خدایا درود فرست بر خاتم امامان و قیام کننده ان ها وادرک بنا ایامه و ظهوره وقیامه و مارا موفق به درک زمان و روزگار ظهور و قیامش بگردان و مارا از یارانش قرار بده. میلاد منجی عدالت مبارک. منتظر حضورتان هستم
سلام ميلاد آقا مبارک ازبچه ی شیطون یکی دوباری به این جا اومدم از خانه شما نوشته های شما خوشم آمد قبلا کدتصويری خيلی برایم مزاحمت ايجاد کرد ومنصرف از پيام شدم امروز.... به خانه همسايه ها هم سر زدم آنها هم فوق ال...بودند برايتان آرزوی خير ونيک بختی دارم ....التماس دعا
سلام... ============================================== « بارالــهـا ! در اين هنگام و براي هميشه ، ولـيّ امرت، حجة بن الحسن راـ كه درودهايت بر او و پدرانش بادـ سرپرست ونگهدار و رهبر و ياور و راهنما ونگهبان باش تا گيتي را به فرمان او در آوري و تا دير زمان، بهره مندش گرداني.» ......................... آمين. ============================================== 1172 مین سالروز تولد مهدی امتها بر شما مبارک نگاه خیس به روز شد [بدرود]
سلام با توجه به کامنت های بی ربط به متن معلوم ميشه کمتر کسی مثل من حوصله خوندن متنت رو داره يعنی من خوندم ها ولی واقعا خيلی طولانی می نويسی اصلا اصلا اصلا قصد نصيخت و اين خرف ها رو ندارم مجيد جون قربونت رفتيم کهک نيومدی بدون تو .........
سلام ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر نغمه تو از همه پر شورتر کاش که این فاصله را کم کنی مهنت این قافله را کم کنی السلام علیک یا اباصالح المهدی ..... میلاد با سعادت امام زمان رو به شما تبریک می گم.
خووب ميری بالا منبر!......ببخشيد شما مشاوره هم ميديد؟....من از مکه برگشتم و شمای غريبه رو ياد کردم ..خب حالا جبران کن
سلام . خیلی خوب مینویسید . بد نیست اگه شد جواب سوالات پرواز رو هم بدید . البته اگه ممکنه ...
خوب بود موفق باشی در اينده اميد وارم بهتر هم بشی